بررسی روایات مخالف علم رجال

دارالهدایه | جریان احمد بصری که همه جوره دستشان از مستدل نمودن ادعاهای خود پیرامون بطلان علم رجال خالی مانده در ادامه ی اشکالات پوچی که به این علم گرفته اند، با کج فهمی به چند روایت غیر مرتبط تمسک کرده اند.

در گمان آنها شماری از احادیث اهل بیت، به صراحت بر عدم توجه به حال راوی از لحاظ وثاقت و ضعف دستور داده و پذیرفتن خبرش را هر چند مشهور به دروغگویی باشد، ضروری و واجب دانسته است! و این روایات به طور مطلق علم رجال را از اعتبار ساقط می کند

که در این قسمت با بررسی این روایات به بطلان این ادعا پی خواهیم برد .

حال قبل از بررسی روایات باید به این نکته اشاره کنیم که:

نگاه ما به روایات دو دسته است:

1 روایات مفید به علم

همانند روایات متواتره ویا مقترنه به قرینه قطع آور و یا احادیث صحیحه و یا مستفیضه مقترنه و یا حسنه مشهوره و … که افاده ی علم می کنند و مطمئنیم که معصوم (ع) چنین سخنی فرموده و عمل نموده است و این حدیث حجت است بین ما و خداوند همانند آیه ای از آیه های قران.

2 روایات مفید به ظن

همانند روایات ضعیفه و منکره و شاذه و … که افاده ی علم نمی کند و ما نمی توانیم قطع به یقین مطمئن شویم که این سخن را امام فرموده است ؛ پس این روایات را به واسطه ی ضعف سندی و … نه تکذیب می کنیم و نه آن را حجت دانسته و دینمان را بر مبنای آن بنا می کنیم. بلکه در حیطه ی ظن باقی می ماند که افاده ی حجیت نمی کند. همین!

اما روایاتی که باید مورد بررسی قرار بگیرند عبارتند از:

روایت اول: نهی از تکذیب روایات حتی در صورت کذاب بودن راوی و مخالف عقل بودن محتوای حدیث

سفیان بن سمط می گوید:

قلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع:
جُعِلْتُ فِدَاكَ يَأْتِينَا الرَّجُلُ‏ مِنْ‏ قِبَلِكُمْ‏ يُعْرَفُ بِالْكَذِبِ فَيُحَدِّثُ بِالْحَدِيثِ فَنَسْتَبْشِعُهُ.
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «يَقُولُ لَكَ: إِنِّي قُلْتُ الليل [لِلَّيْلِ‏] إِنَّهُ نَهَارٌ، وَ النهار [لِلنَّهَارِ] إِنَّهُ لَيْلٌ؟»
قُلْتُ: لَا،
قَالَ: «فَإِنْ قَالَ لَكَ هَذَا إِنِّي قُلْتُهُ فَلَا تُكَذِّبْ بِهِ، فَإإِنَّكَ إِنَّمَا تُكَذِّبُنِي ».

مختصربصائر الدرجات ۷۶

سفیان بن سمط می گوید:

به امام صادق گفتم: فدايتان شوم، شخصی از نزد شما می آيد که به کذب و دروغ گويی معروف است و از شما حديث روايت می کند و ما نسبت به او اکراه داريم .

امام صادق فرمود:

آيا می گويد من گفته ام شب روز است و يا روز شب است؟

گفتم: خیر.

فرمود: حتی اگر گفت که من آن را گفته ام، آن را تکذيب نکن که اگر تکذيب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای.

پاسخ:

در این حدیث دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد: اگر کذابی حدیث نقل کرد آیا ما بلا فاصله آن را تکذیب می کنیم تا
مشمول این حدیث شویم؟

خیر تنها کاری که ما طایفه شیعه می کنیم اینست که چون به دستور قرآن، موظف به تبعیت از برهان و حجت هستیم، تا حجیت حدیثی به اثبات نرسد آن را کنار و مسکوت می گذاریم، نه اینکه تکذیبش کنیم، مگر در جایی که قرائن و شواهد کذب آن وجود داشته باشد با توجه به کلام امام علیه السلام که می فرمایند :«اگر او را تکذیب کنی مرا تکذیب کرده ای»، روشن می شود صدور آن حدیث از امام ثابت بوده، که در این صورت نه به خاطر کذاب بودن راوی و نه به واسطه غیر قابل پذیرش بودن محتوای حدیث، نمی توان آن را انکار کرد، و ما نیز کاملا با این بیان موافقیم.

توضیح بیشتر:

الف ) از آنجا که نقل کذاب اطمینان آور نیست، هیچ عاقلی از نقل او، اطمینان به صدور فلان حدیث پیدا نمی کند و قطعا امام هم روش خلاف عقل را توصیه نمی کنند.
حال اگر ما از طریق معقولی غیر از علم رجال پی به صدور حدیثی از معصوم بردیم دیگر نمی توانیم به استناد کذاب بودن راویش آن را تکذیب نماییم.

ب ) معصوم هرگز در شرایط عادی سخن نا معقول نمی زند پس نمی تواند به شب بگوید روز است و به روز بگوید شب، اما چه بسا از روی تقیه یا جهت خاصی کلامی بگوید که خلاف شرع یا خلاف عقل و یا خلاف علم باشد .در این صورت نمی توان راوی را تکذیب کرد و گفت امام چنین چیزی نگفته، بلکه گفته اما حقیقت را اراده نکرده است .در نتیجه رابطه اینکه امام معصوم چیزی را گفته باشند و اینکه حقیقت را گفته باشند تساوی نیست .و این را فقط کسانی تشخیص می دهند که مانند علامه مجلسی تخصص فراوان در علوم حدیث مخصوصا مواضع تقیه و غیر آن داشته باشند.

روایت دوم: نهی از تکذیب روایت حتی در صورت جهل به حال راوی

قالَ النَّبِيُّ (ص): مَنْ رَدَّ حَدِيثاً بَلَغَهُ عَنِّي فَأَنَا مُخَاصِمُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِذَا بَلَغَكُمْ عَنِّي حَدِيثٌ لَمْ تَعْرِفُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَم

بحارالانوار ج ‏2ص212

پیامبر (صلوات الله علیه وآله) فرمودند:

هر کسی حدیثی از من را که به او برسد انکار کند، من دشمن او در روز قیامت ‏خواهم بود،
پس اگر حدیثی از من به دست شما رسید که مفاد آن ناشناخته بود، بگوئید : الله اعلم

پاسخ: مفاد این حدیث صحبت از ردّ است یعنی اگر حدیثی به ما رسید که ناشناخته بود، آن را ردّ نکرده و بگوییم که خداوند میداند و تسریع در رد کردن آن نداشته باشی؛ واضح است که  (ردّ نکردن حدیث) با (قبول خبر و اعتقاد به آن) متفاوت است، بدین معنا که این روایات نه تکذیب می شود و نه تصدیق بلکه امر آن را به الله و رسول الله وا می گذاریم در نتیجه نمی توانند برای ما تعیین مبنا کنند و مصدری برای استنباط و تعیین دین باشند.

درواقع این نوع روایات، در مقام بیان جایگاه کلام اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده و احترام و رد نکردن کلام امام معصوم فرع بر ثابت کردن آن می باشد؛ روایتی که در اصل صدور آن از امام معصوم شک و تردید وجود دارد را نمیتوان با روایات این چنینی غیرقابل رد دانسته
و به این بهانه تمام روایات صادر شده به هر نوع مصدر و سندی را قبول نمود.

روایت سوم: نهی از تکذیب روایتی که با باور ما همخوانی ندارد

يا جَابِرُ حَدِيثُنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ أَمْرَدُ ذَكْوَانُ وَعْرٌ أَجْرَددُ لَا يَحْتَمِلُهُ وَ اللَّهِ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ مُؤْمِنٌ ‏مُمْتَحَنٌ
فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ يَا جَابِرُ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَمْرِنَا فَلَانَ لَهُ قَلْبُكَ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ إِنْ أَنْكَرْتَهُ فَرُدَّهُ إِلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ
وَ لَا تَقُلْ كَيْفَ جَاءَ هَذَا وَ ‏كَيْفَ كَانَ وَ كَيْفَ هُوَ فَإِنَّ هَذَا وَ اللَّهِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ

 بحارالانوار ج 2ص208

به راستی حديث آل محمد سخت و سختی آور است، و جز فرشته هاى مقرب يا پیامبرى مرسل يا بنده ای که خدا دلش را به ايمان آزموده، به آن ايمان نمی آورد.

ای جابر هنگامی که چیزی از امر ما به تو رسید که قلب تو آن را پذیرفت پس حمد خدای را بجای آور .
و اگر آن را نپذیرفت ‏پس آن را به سوی ما اهل بیت برگردان و نگو -(چطور آمده؟ چگونه بود؟ چگونه است؟)
پس والله قسم که این سخنان شرک به خدای عظیم است.

پاسخ:

این حدیث شریف در باب وموضوع احادیث صعب ومستصعب است وکاملا بی ارتباط با موضوع “نفی ‏علم رجال” است .‎
بلکه این روایت و امثال آن مؤید منهج و سیره ی علم رجال است.
زیرا ما به صرف اینکه سند حدیثی ضعیف باشد انکارش نمی کنیم تا این حدیث و امثالش شامل عملکرد ما باشد.
بلکه اگر نتوانیم شواهدی بر صدور آن از معصوم پیدا نماییم صرفا حجتش ندانسته و مسکوتش می گذاریم.
و این دقیقا مطابق توصیه ی اهل بیت است که فرموده اند:

« آنچه به شما از حدیث آل محمد رسید و قلب های تان در برابرش نرم شد و آن را شناختید قبولش کنید و آنچه قلب های تان از آن بدش آمد و انکارش کردید به خدا و پیامبر و عالم آل محمد ارجاعش دهید »

( الکافی ج1 ص 401 ح1 )

روایت چهارم: عدم اعتبار وثاقت و عدم وثاقت راوی

لا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا وَ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ مِنَّا خِلَافَهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لِمَا قُلْنَاهُ وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَصَفْنَاه‏

کافی ‏ج 8ص125

حضرت فرمودند:
آنچه که از ما به تو رسید و به ما منسوب شد را مگو که این باطل است.
‏حتی اگر خلاف آن را از سوی ما بدانی،
پس همانا تو چه میدانی که ما برای چه آن را گفته ایم و بر چه وجهی آن را وصف ‏کرده ایم.

پاسخ:

در این روایت می فرمایند که ممکن است دلیل گفتن حدیث چیزی دیگری باشد بدین معنا که چه بسا معصوم از روی تقیه یا جهت خاصی کلامی بگوید که خلاف شرع یا خلاف عقل و یا خلاف علم باشد .
در این صورت نمی توان راوی را تکذیب کرد و گفت امام چنین چیزی نگفته، بلکه گفته اما حقیقت را اراده نکرده است که تشخیص چنین روایاتی به عهده ی متخصصین علم حدیث است .

همچنین همانطور که در پاسخ روایات دیگر بیان شد، گفتیم:
ما در علم رجال چنین روایاتی را تکذیب نمی کنیم.
بلکه به نسبت آن ها سکوت می کنیم که در نتیجه اخذ عقیده این چنین روایاتی صحیح نیست.

روایت پنجم: نهی از ردّ روایاتی که فاسدان عقیده مانند مرجئیه نقل می کنند

عن أبي عبد الله ع قال:
لا تكذبوا الحديث إذا أتاكم به مرجئي و لا قدري و لا حروري ينسبه إلينا فإنكم لا تدرون لعله شي‏ء ‏من الحق فيكذب الله فوق عرشه

محاسن ج1ص230

امام صادق (صلوات الله علیه) فرمودند:
احادیث را تکذیب نکنید حتی اگر مُرجئی یا قدری یا حروری آن را به ما نسبت دهد،
‏زیرا شما نمیدانید، شاید که در آن چیزی از حق باشد و شما با این کارتان خداوند را بر فوق عرشش تکذیب می کنید.

پاسخ:

اولا: اگر روایتی توسط غیر شیعه برای ما نقل گردد، صرف اینکه روایت ضعیف السند است و راوی تام المذهب نیست، حدیث مروی را در علم رجال کذب و باطل تلقی نمی کنیم .
بلکه صرفا آن را روایتی می دانیم که افاده ی ظن می کند و نه بیشتر .
و در نتیجه نمی تواند برای ما تعیین مبنا کند و مصدری برای استنباط و تعیین دین باشد.

دوما: از جمله آموخته های مشهور و واضح در علم رجال که نزد برخی از علمای محقق شیعه (همانند علامه خویی) مطرح و مقبول است، عدم ملازمت میان فساد عقیده و دروغگویی است؛ بگونه ای که چه بسا فردی از لحاظ عقیده درست ولی در نقل روایت و گفتار، دروغگو باشد؛ و یا از لحاظ عقیدتی فاسد و منحرف و از لحاظ نقل خبر، راستگو و صادق  باشد؛ پس رو آوردن به روایت قدری یا حروری یا مرجئی آنچنان ثمره ای برای این مدعیان  ندارد؛ چرا که از نظر رجالی اگر یک راوی دارای عقیده نادرست بوده؛ اما از لحاظ نقل روایت، راستگو باشد، دلیلی برای نپذیرفتن روایتش نیست و در علم رجال به چنین روایتی موثق می گویند.

روایت ششم: توجه به محتوای سخن و نه گوینده ی آن

قال علی (ع): اُنظُر الی ما قال و لا تنظر الی من قال

غررالحکم فصل ۳۰ حدیث ۱۱

ترجمه: امیر المومنین (ع) فرمود: به آنچه گفته شد، بنگرید نه به گوینده آن.

پاسخ:

اولا: همین روایت درجایی دیگر نقل شده که در اول آن آمده: «خذ الحکمه ممن اتاک بها و انظر الی ماقال و لاتنظر الی من قال» (عیون 241) پس محل بحث این روایت در مسائل علمی و حکمت است چرا که در روایتی دیگر از امام باقر(ع) تاکید بر گوینده ی سخن شده «علمه الذی یخذه عمن یاخذه» که در اینصورت اینطور تفصیل می کنیم که در مسائل علمی سخن مهم است و نه گوینده اما در مسائل دینی و اعتقادی که بخواهیم اخذ عقیده کنیم گوینده مهم است چرا که از هرکسی نمی توان اخذ عقیده کرد.

دوما: انسان می تواند سخنان افراد مختلف را شنیده و از بهترین آنها تبعیت کند اما باید خودش در آن موضوع صاحب نظر باشد تا بتواند تشخیص دهد که نظر بهتر کدام است، چرا که اگر صاحب نظر نیست طبق فرموده ی قرآن کریم باید به متخصص رجوع کند:« فَسئَلوا أهلَ الذِّکر إن کُنتُم لا تَعلَمون» (نحل 43)

پس این روایت اختصاص به اهل تشخیص دارد.

سوما: در علم حدیث روایت به دو طریق بررسی میشود:

طریق اول بررسی متن روایت میباشد که به اصطلاح علم درایه الحدیث نامیده میشود

طریق دوم بررسی راویان حدیث میباشد که به اصطلاح علم رجال الحدیث نامیده میشود

لذا این دو علم در علوم حدیث مکمل یکدیگر واقع میشوند

نتیجه گیری

نکته نهایی در این بخش، مسئله سو استفاده جریان مدعی یمانی از روایات نهی از رد کلام معصومین در بحث تنقیص علم رجال می باشد.
این جریان کوشیده تا با جمع چند روایت در باب عدم ردّ کلام اهل بیت، اصل و اساس علم رجال را مورد هدف قرار داده و آنرا عملی نادرست
و دور از سنت اسلامی بیان کند، درحالیکه همین روایات بیانگر خط مشی حدیثی رجالی می باشند و در صدد بیان این موضوع هستند که
احادیث دارای ابعاد مختلفی بوده و نمیتوان بدون داشتن تخصص لازم، آنهارا مورد هجمه قرار داده و یا همه آنان را در دائره اعتقادی وارد دانست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button