آیا یمانی، قائم آل محمد است!
دارالهدایه | از دیگر ادعاهای احمدبصری، تعدّد مصداق قائم آلمحمد در آخرالزمان است.
او ادعا دارد که یمانی، مقام قائمیت دارد و چون خودش را یمانی میداند، اینگونه مقام قائمیت آل محمد ص را برای خود، جعل میکند.
استدلال اتباع به قائم بودن یمانی
از جمله روایاتی که دراینباره بهآنها استدلال میکند، به شرح زیر است:
عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَيُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ أَفْضَلُ بَعْدَ حَرَمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ ص فَقَالَ الْكُوفَةُ يَا أَبَا بَكْرٍ هِيَ الزَّكِيَّةُ الطَّاهِرَةُ
فِيهَا قُبُورُ النَّبِيِّينَ الْمُرْسَلِينَ وَ قُبُورُ غَيْرِ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الصَّادِقِينَ وَ فِيهَا مَسْجِدُ سُهَيْلٍ الَّذِي لَمْ يَبْعَثِ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا وَ قَدْ صَلَّى فِيهِ وَ
مِنْهَا يَظْهَرُ عَدْلُ اللَّهِ وَ فِيهَا يَكُونُ قَائِمُهُ وَ الْقُوَّامُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هِيَ مَنَازِلُ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصَّالِحِينَ.
محضر مباركش عرضه داشتم: بعد از حرم خداوند عزّ و جل و حرم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چه مكانى از زمين از امكنه ديگر
برتر و اشرف مىباشد؟ حضرت(امام باقر ع) فرمودند: اى ابو بكر، آن زمين كوفه مىباشد، اين زمين پاك و پاكيزه بوده و در آن قبور انبياء
مرسل و غير مرسل و اوصياء انبياء بوده و در آن مسجد سهيل قرار دارد، از خصوصيات اين مسجد آن است كه حق تعالى هيچ پيغمبرى
را مبعوث نفرموده مگر آنكه وى در آن نماز خوانده است و نيز از آن عدل الهى ظاهر و آشكار مى گردد و در آن قائم حق تعالی و قوام
بعد از او خواهند بود و در ان زمين منازل انبياء و اوصياء صالح مى باشد.
(تهذیب الأحکام ج6 ص31)
روش استدلال
آنها به جملۀ «القوّام من بعده» استدلال کرده و میگویند:
بعد از امامزمان علیه السلام نیز قوّامی وجود دارند که اوّلین آنها احمدبصری است.
پاسخ به قائم بودن یمانی
1.مطلب اول: در حدیث آمده است «قوّام من بعده» و نفرموده «من ولده»؛ یعنی در این روایت، دلیلی بر وجود ائمه
از نسل اماممهدی عليه السلام وجود ندارد.
پ مراد از قوّام در این روایت، همان مطلبی است که علما به آن اشاره کردهاند و به رجعت ائمه علیهم السلام اشاره دارد؛
خصوصاً آنکه بعد از این عبارت میفرماید: «این مسجد منزل انبیا و اوصیا و صالحان خواهد بود». ظاهراً این عبارت، طبق
ترتیب موجود، در روایت آمده و اشاره به همین مطلب است که این مسجد، بعد از قائم آلمحمد منزل انبیا و اوصیا میشود؛
پس تمام اینها، اشاره به رجعت و آن دورانی است که انبیا و اوصیا و صالحان رجوع میکنند و در این مسجد، ساکن میشوند.
2. ایشان، از یاران آن حضرتاند و امور حکومت و برپایی عدل را در دوران او بر عهده دارند؛ یعنی قوّام عادل
و برپاکنندگان عدلاند و قطعاً امام نبوده و فرزندان اماممهدی علیه السلام هم نیستند.
عبارت «من بعده» در روایت، بهمعنای بُعد زمانی نیست؛ بلکه بُعد رُتبی مدنظر است؛ یعنی در رتبۀ اینها، و
زیران و اصحاب امام علیه السلام هستند و از طرف آن حضرت، مأمور به برپایی و قوّام عدل خواهند بود.
3 مطلب سوم: امامان معصوم علیهم السلام جامع صفات نیکو هستند؛ اما هرکس که صفت نیکویی داشت، نمیتواند
امام باشد. اهلبیت علیهم السلام «قوّام به عدل» هستند؛ اما هر قوّامی، امام نیست. امامان، مهدی هستند؛ اما همۀ مهدیها، امام نیستند.
روایات قائم
اکنون به آیات و روایات زیر که در آن لفظ قائم به کار رفته است، دقت فرمایید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، کاملاً قیام به عدالت کنید. برای خدا شهادت دهید، اگرچه این گواهی، بهزیان خود شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت، گواهی دهید.
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ اَلْحَضْرَمِيِّ
عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُمْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَاعْتَمَدْتُ عَلَى يَدِي فَبَكَيْتُ فَقَالَ مَا لَكَ فَقُلْتُ كُنْتُ أَرْجُو أَنْ أُدْرِكَ هَذَا اَلْأَمْرَ
وَ بِيَ قُوَّةٌ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنَّ عَدُوَّكُمْ يَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ أَنْتُمْ آمِنُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّهُ لَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ أُعْطِيَ اَلرَّجُلُ مِنْكُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلاً وَ
جُعِلَتْ قُلُوبُكُمْ كَزُبَرِ اَلْحَدِيدِ لَوْ قُذِفَ بِهَا اَلْجِبَالَ لَقَلَعَتْهَا وَ كُنْتُمْ قُوَّامَ اَلْأَرْضِ وَ خُزَّانَهَا.
عبد الملك بن اعين مىگويد:نزد امام باقر عليه السّلام از جا برخاستم و بر دستم تكيه كردم و گريستم.حضرت فرمود:تو را چه مىشود؟
عرض كردم:اميد آن داشتم كه تا نيرويى در تن دارم حكومت حقّۀ شما را ببينم.امام عليه السّلام فرمود:آيا همين شما را خشنود نمىكند
كه دشمنانتان يك ديگر را مىكشند و شما در خانههاتان ايمنيد،همانا اگر اين امر تحقق يابد به هر يك از شما نيروى چهل مرده داده مىشود
و دلهايتان چون پارههاى آهن مىگردد كه اگر با آنها به كوهها بزنند آنها را از بن بركند،شما در آن روزگار،قوّام زمین و خزانهداران زمين باشيد.
محل شاهد
عبارت: «و کنتم قوّام الأرض و خزانه» محل شاهد است.
در این روایت، لفظ قوّام دقیقاً به شیعیان اطلاق شده است و حضرت، خطاب به راوی میفرمایند:
«زمانی که صاحب این امر و قائم ما فرا رسد، شما شیعیان، هر کدام نیروی چهل مرد جنگی میگیرید و… و شما قوّام زمین و خزانهداران آن میشوید.»
در نتیجه، این روایت بهصراحت معنا میکند که منظور از قوّام، در زمان امامعصر علیه السلام شیعیان و یاران آن حضرتاند و هیچگونه ارتباطی به مسئلۀ امامت ندارد.
قوّام بودن شیعیان
روایات دیگری که از شیعیان بهنام قوّام، یاد میکنند:
وَ كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَبْدَأُ بِالتَّكْبِيرِ إِذَا صَلَّى اَلظُّهْرَ مِنْ يَوْمِ اَلنَّحْرِ وَ كَانَ يَقْطَعُ اَلتَّكْبِيرَ آخِرَ أَيَّامِ اَلتَّشْرِيقِ عِنْدَ اَلْغَدَاةِ وَ كَانَ
يُكَبِّرُ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاَةٍ فَيَقُولُ… أَحْسِنُوا إِلَى اَلنِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَ اُصْدُقُوا اَلْحَدِيثَ وَ أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ وَ كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْحَقِّ وَ
لاَ تَغُرَّنَّكُمُ «اَلْحَيٰاةُ اَلدُّنْيٰا وَ لاٰ يَغُرَّنَّكُمْ بِاللّٰهِ اَلْغَرُورُ»
– و نيز على عليه السّلام چون نماز ظهر يوم النحر (عيد قربان) را ميخواند،با اين تكبيرات آغاز مينمود، و در آخر ايّام تشريق
(روزهاى ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذى الحجة) بهنگام صبح آن را ترك ميفرمود و بدنبال هر نماز تكبير ميگفت،بدين گونه:… و با زنان و
کنیزها خوش رفتارى كنيد، و در سخن گفتن صادق باشيد، و امانت را بصاحبش بازگردانيد، و بپادارندگان حق باشيد، زندگانى
دنيا و شيطان فريبنده شما را نفريبد و از اطاعت خدا بازندارد.
قوامین به حق
در روایت فوق نیز اهلبیت علیهم السلام ، شیعیان خود را «قوّامین بالحقّ» وصف کردهاند.
امام باقر (علیه السلام)
وَ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِيِّ قَالَ: قَالَ لِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ يَا جَابِرُ إِنِّي لَمَحْزُونٌ وَ إِنِّي لَمُشْتَغِلُ اَلْقَلْبِ قُلْتُ وَ مَا حَزَنَكَ وَ مَا شَغَلَ قَلْبَكَ قَالَ يَا
جَابِرُ إِنَّهُ مَنْ دَخَلَ قَلْبَهُ صَافِي خَالِصِ دِينِ اَللَّهِ شَغَلَهُ عَمَّا سِوَاهُ يَا جَابِرُ مَا اَلدُّنْيَا وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ إِنْ هُوَ إِلاَّ مَرْكَبٌ رَكِبْتَهُ أَوْ ثَوْبٌ
لَبِسْتَهُ أَوِ اِمْرَأَةٌ أَصَبْتَهَا يَا جَابِرُ إِنَّ اَلْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَطْمَئِنُّوا إِلَى اَلدُّنْيَا لِبَقَاءٍ فِيهَا وَ لَمْ يَأْمَنُوا قُدُومَ اَلْآخِرَةِ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُصِمَّهُمْ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ مَا
سَمِعُوا بِآذَانِهِمْ مِنَ اَلْفِتْنَةِ وَ لَمْ يُعْمِهِمْ عَنْ نُورِ اَللَّهِ مَا رَأَوْا بِأَعْيُنِهِمْ مِنَ اَلزِّينَةِ فَفَازُوا بِثَوَابِ اَلْأَبْرَارِ وَ إِنَّ أَهْلَ اَلتَّقْوَى أَيْسَرُ أَهْلِ اَلدُّنْيَا مَئُونَةً
وَ أَكْثَرُهُمْ لَكَ مَعُونَةً إِنْ نَسِيتَ ذَكَّرُوكَ وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَعَانُوكَ قَوَّالِينَ بِحَقِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَوَّامِينَ بِأَمْرِ اَللَّهِ قَطَعُوا مَحَبَّتَهُمْ لِمَحَبَّةِ رَبِّهِمْ وَ نَظَرُوا
إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَى مَحَبَّتِهِ بِقُلُوبِهِمْ وَ تَوَحَّشُوا مِنَ اَلدُّنْيَا بِطَاعَةِ مَلِيكِهِمْ وَ عَلِمُوا أَنَّ ذَلِكَ مَنْظُورٌ إِلَيْهِ مِنْ شَأْنِهِمْ فَأَنْزِلِ اَلدُّنْيَا بِمَنْزِلٍ نَزَلْتَ بِهِ وَ
اِرْتَحَلْتَ عَنْهُ أَوْ كَمَالٍ أَصَبْتَهُ فِي مَنَامِكَ فَاسْتَيْقَظْتَ وَ لَيْسَ مَعَكَ مِنْهُ شَيْءٌ اِحْفَظِ اَللَّهَ مَا اِسْتَرْعَاكَ مِنْ دِينِهِ وَ حِكْمَتِهِ .
ترجمه روایت
و مرويست از جابر جعفى كه گفت: گفت بمن محمد بن على (عليه السّلام) كه أى جابر من محزون و اندوهناكم و من اشتغال
قلب دارم، گفتم به چه چيز است حزن و شغل قلب شما؟ فرمود كه: أى جابر كسى كه در آورد در دل خود صافى خالص دين الهى
را بازمىدارد او را از ما سواى او، اى جابر نيست دنيا و نشايد كه باشد او مگر مركبى كه بآن سوارشدۀ، يا جامۀ كه آن را پوشيدۀ،
يا زنى كه باو رسيدۀ، أى جابر مؤمنان اطمينان نمييابند بدنيا از جهت باقى بودن در او، و ايمن نمىنشينند از آمدن آخرت بر ايشان
و گوش نميگيرند از ذكر الهى آنچه شنيدند به گوشهاى خود از فتنه و چشم نميپوشانند از نور الهى آنچه ديدند بچشمهاى خود از زينت،
پس ايشان فائز ميگردند به ثواب ابرار و بدرستى كه أهل تقوى أيسر أهل دنيااند از روى مئونت و اكثر ايشانند از روى معونت،
(يعنى اهل تقوى دنيا را آسانتر ميگذرانند از اهل دنيا و معاونت و امداد اهل تقوى بيشتر است از اهل دنيا) اگر فراموش كردى
حقى را بياد تو ميدهند،ک و اگر بياد تو هست اعانت ميكنند ترا،قوامین بامر اللّٰه،قطع كردهاند محبت خود را از دنيا از جهت محبت
پروردگار و نظر ميكنند بديدۀ دل بجانب حق و بسوى محبت كردگار، و كناره كردهاند از دنيا بواسطۀ طاعت ملك جبار و ميدانند كه اين
حال منظور نظر ذو الجلالست و فرود آر دنيا را بمنزلى كه نزول كنى زمانى و از آنجا بار كنى يا همچو مالى كه در خواب ديده باشى كه
بدست تو درآمده و چون بيدار شوى چيزى با تو نباشد از آن مال، نگاه دار جانب حق را كه نگاه داشت كرده ترا از دين و حكمت خود.
کشف الغمة في معرفة الأئمة ج ۲، ص ۱۲۱
نتیجه گیری
در این روایت شریف هم که امام اوصاف متّقین و مؤمنین را برای جابر بیان میفرمایند، آنها را «قوّامین بأمر الله» معرفی میکنند.
در نتیجه، میبینیم که دقیقاً در روایات، صفت قوّامبودن شیعیان، با عناوین مختلفی بهچشم میخورد؛ همچون «قوّامین بالقسط»،
«قوّامین بالعدل»، «قوّام الأرض»، «قوّامین بالحق»، «قوّامین بأمر الله» و…. که با قائم آلمحمد بودن کاملا متفاوت است.
متأسفانه اتباع احمدبصری، امور واضح را تحریف و تفسیربهرأی میکنند و برای رسیدن به اهداف شیطانی خود، منکر مسلّمات میشوند.
احسنت بسیار عالی